برای تو می نویسم..
تویی که تمام لحظه های خوشی ات را به سختی گذرانی تا من در آغوش پر مهر مادرانه وطنم آرام بگیریم..
آری برای تو می نویسم..تویی که خستگی هایت را کنار گذاشتی تا من خسته نباشم و عشق را در وجود تو حس کنم..
آری عشق را می گویم..
عشق مقدس است و عاشق هم باید مقدش باشد و معشوقه اش را مقدس بدارد..
و تو..مقدسی..
کسی که جانش را برای عزیزانش و چه بسا دوستانش و ملتش می دهد،کمتر کسی نیست که در زمین فوتبال و یا هر زمین دیگر برای کشورش افتخار بیافریند و مردمش را خوشحال کند..
ولی گاهی..
انگار نه انگار که تو دیده نمی شوی..افتخار ها آفریدی..نه 90 دقیقه..بلکه” 8 “سال..
ما را چه شده است که تو را با یک تار پوسیده دشمن عوض می کنیم؟؟؟
ما را چه شده است که کلمات هم قادر به گفتن این اعتراض نیست که تو را کمتر از دجال های زمان می بینیم؟؟؟
آری..ما را چه شده است که زبان قاصرمان حاضر نیست از تو عذری بطلبد و از روی شرم خود را پنهان کند..
ما را چه شده است؟؟؟